استودیو شماره هشت رادیو روزهای اول انقلاب با همه کوچکی و سادگی اش محل ضبط بسیاری از نواها و سرودهای انقلابی بود.
همشهری آنلاین- سمیراباباجانپور: اجرای آهنگ های انقلابی در نخستین روزهای پیروزی کارساده ای نبود. بیشتر این نواها در استودیو شماره ۸ رادیو ضبط شد. از طرفی این استودیو امکانات فنی کافی و مناسبی برای تنظیم صدا و ضبط موسیقی نداشت. سرود نیایش که در همان ماه های ابتدایی پیروزی انقلاب در این استودیو ساخته شد، بسیار مورد توجه امام خمینی ره قرار گرفت.
قصه های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
محمد گلریز به عنوان خواننده این سرود می گوید: «آن سال ها رادیو تولید خاصی نداشت. در حقیقت کسی هنوز نمی دانست باید چه کند. ما می آمدیم روزی ۳ تا ۴ کار می خواندیم. همه این کارها در شرایط سخت و بدون امکانات تنظیم و ضبط می شد. اگر الان به آثار موسیقایی اوایل انقلاب گوش دهید، هیچ کسی نمی تواند از نظر فنی، آهنگسازی، ارکستراسیون و... از آنها ایراد بگیرد، درحالی که هر آهنگ خوب حداقل نیاز به یکی، دو ماه زمان دارد تا به محصولی مناسب و قابل دفاع تبدیل شود، ولی در روزهای انقلاب اینطور نبود. ما ۸، ۹ صبح به استودیو می رفتیم و تا ساعت ۳، ۴ صبح آهنگ ضبط می کردیم. من در فاصله زمانی یک ساله از پیروزی انقلاب تا سال ۱۳۵۸، حدود ۴۰ کار خواندم. رضا قلی ملکی سرود نیایش را با همان مصرع معروف «الله یاالله الله یاالله» در سال ۱۳۵۸ ساخت. محمد شمس هم تنظیمش کرد. شعرش از حمید سبزواری یار شفیق ما بود که شعرها و سرودهای انقلابی آن روزها، همچون چشمه ای زلال از وجود ایشان می جوشید.»
امام خمینی ره با همه مشغله های آن روزها پیگیر سرودهای انقلابی بود، آنها را گوش می کرد و این برای شاعران و گروه موسیقی مایه دلگرمی خاصی بود. در این حال و هوا، سرود نیایش به دلیل مضمون خاص و معنوی درآمیخته با شور انقلابی مورد توجه امام قرار گرفت. در حقیقت این سرود نیایش و دعای مردم مبارز با پروردگار بود. مردم این سرود را در محافل و کوچه و خیابان اینگونه زمزمه می کردند:
الله یا الله الله یا الله
دارم سپاس بی قیاس کردگار من
زیرا که لطف بیکرانت گشته یار من
از بام اهریمن رها کردی دیار من
آری خدای من ای رهنمای من
ای دست تقدیرت مشکل گشای من
یارم تو بودی ره گشودی سوی آزادی
بر بازوان ناتوان من توان دادی
یارم تو بودی در گشودی سوی آزادی
بر بازوان ناتوان من توان دادی
ز قیام خود ز رکوع خود ز سجود خود شادم
که رضای دل به رضای تو به قضای تو دادم
در تیرگی ها بر تو بودی چشم امیدم
دستم گرفتی ره نمودی سوی توحیدم
به جلال تو، به صلای تو، ز عطای تو شادم
که گرفته ای به عطای خود ز ستمگران دادم
مرغ سحر بانگ رهایی از قفس بر زد
روز آمد و مهر زرافشان از افق سر زد
خورشید آزادی علم بر بام خارو زد
طی شد خزان ما، نو شد جهان ما
از دولت اسلام شد زنده جان ما